کد مطلب:149276 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:112

امر به معروف و نهی از منکر در قرآن
لازم است بحث بیشتری درباره ی خود این اصل بكنیم. اساسا مورد احتیاج ماست كه این اصل را بشناسیم، اصلی كه پیغمبر اسلام اینچنین بر آن تكیه می كند، اصلی كه اگر تنها به قرآن مراجعه كنیم و به احادیث نبوی و ائمه ی اطهار توجهی نكنیم. به فقه اسلام - كه از صدر اسلام یكی از كتابهای فقهی، یكی از ابواب فقهی «باب الامر بالمعروف و النهی عن المنكر» است [1] - مراجعه نكنیم، فقط خود قرآن را در نظر بگیریم، متوجه می شویم كه این موضوع در این كتاب مقدس آسمانی چقدر تكرار شده است و چه اندازه بدبختی ملل گذشته را مستند می كند به اینكه امر به معروف و نهی از منكر نداشته اند: «فلو لا كان من القرون من قبلكم اولوا بقیة ینهون عن الفساد» [2] چرا در نسلهای گذشته یك عده مردم صاحب مایه (مایه ی عقلی، فكری، روحی) نبودند كه با فسادها مبارزه كنند تا در نتیجه این ملتها در اثر فسادها تباه نشوند، منقرض و هلاك نشوند؟ درباره ی قوم دیگر می فرماید: «كانوا لا یتناهون عن منكر فعلوه لبئس ما كانوا یفعلون» [3] اینها بدبخت و بیچاره شدند، به هلاكت رسیدند، از میان رفتند، چرا؟ چون نهی از منكر نمی كردند، با فساد مبارزه نمی كردند و بسیار بد می كردند.

خطاب به مسلمانان می فرماید: «ولتكن منكم امة یدعون الی الخیر و یأمرون


بالمعروف و ینهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون» [4] باید در میان شما یك امت، یك جمعیت كارش امر به معروف و نهی از منكر باشد. [این معنی در صورتی است كه] «من» را «من» تبعیضی بگیریم. اگر طور دیگر تفسیر كنیم معنایش این است: از شما امت چنین امتی باید ساخته شود، یعنی همه ی شما باید چنی امتی باشید (امر به معروف و نهی از منكر كنید). هر دو تفسیر درست است و با هم منافات ندارند، چون امر به معروف و نهی از منكر یك وظیفه ی عمومی است برای همه ی مردم و وظیفه ی خاصی است برای یك طبقه ی معین كه از حد عامه ی مردم بیرون است. باید از میان شما چنین جمعیتی باشد یا باید شما امت چنین امتی باشید كه كارتان دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منكر باشد. «و اولئك هم المفلحون» تنها چنین امتی كه در میان آنها دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منكر وجود دارد می تواند رستگار، سرفراز، سعادتمند، و مستقل باشد، صلاح و رستگاری داشته باشد.

در سوره ی آل عمران آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منكر زیاد است. آیه ای كه خواندم، بعد از این آیه است: «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» [5] مردم را دعوت به اتحاد و از تفرقه نهی می كند و پرهیز می دهد: بپرهیزید ای مسلمانان از اینكه در میان شما تفرقه و اختلاف وجود داشته باشد؛ كوشش كنید اختلافاتی كه به وجود آمده است حل كنید، اختلافات را كمتر كنید، دائما شكافها را زیاد نكنید. از این شكافها كه روز به روز بیشتر می شود چه كسی استفاده می برد؟ آیا غیر از دشمن اسلام كس دیگری استفاده می برد؟ آیا دشمن از ما چه می خواهد؟ غیر از این می خواهد كه ما به نامهای مختلف مذهبی و فرقه ای دائما به جان یكدیگر بیفتیم، یكدیگر را فحش بدهیم؟! قرآن می گوید از تفرقه بپرهیزید. بعد می فرماید: «ولتكن منكم امة یدعون الی الخیر». مثل اینكه در اینجا منظور قرآن از «خیر» بیشتر همان اتحاد است. یعنی در میان شما باید جمعیتی باشد كه همیشه مسلمین را دعوت به وحدت و اتحاد كنند، با تفرقه ها و افتراقهایی كه میان مسلمین هست مبارزه كنند و بجنگند. بعد می فرماید: «و لا تكونوا كالذین تفرقوا و اختلفوا» [6] مانند جمعیتهایی كه متفرق و مختلف شدند، دسته دسته و فرقه فرقه شدند نباشید.


آیا این عجیب نیست كه در میان دو آیه كه هر دو دعوت به اتحاد و پرهیز از تفرق است، این آیه می فرماید: «ولتكن منكم امة یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و اولئك هم الفلحون» این كأنه درست می رساند كه قرآن در میان خیرها، حسن تفاهم و وحدت و اتفاق میان مسلمین را خیری كه مادر و مبدأ همه ی خیرهاست می داند و در میان منكرات و زشتیها و پلیدیها، آن كه را از همه پلیدتر و زشت تر و بدتر می داند اختلاف و تفرق است به هر نام و عنوانی.

آیه ی دیگر می فرماید: «كنتم خیر امة اخرجت للناس» مسلمانان! شما بهترین امتی هستید كه به نفع بشریت ظهور كرده اید، یعنی ملتی بهتر از شما به نفع بشریت ظهور نكرده است، چرا؟ به موجب چه خاصیتی؟ «تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر» [7] به دلیل آنكه شما آمر به معروف و ناهی از منكر هستید. از همین جا به قول منطقیین به عكس نقیض باید بفهمیم: پس ما، امت اسلام و بهترین امتها برای بشر نیستیم چون ما آمر به معروف و ناهی از منكر نیستیم. در نتیجه نمی توانیم ادعای شرف و بزرگی كنیم، نمی توانیم افتخاری داشته باشیم، اسلام ما اسلام واقعی نیست.


[1] يعني همان طور كه كتاب الزكاة، كتاب الصيام، كتاب الحج، كتاب الجهاد در باب عبادات داريم، كتاب البيع، كتاب الاجاره در معاملات داريم، كتاب الطلاق، كتاب الارث، كتاب الديات و كتاب الحدود و القصاص داريم. كتاب الامر بالمعروف و النهي عن المنكر نيز داريم.

[2] هود / 116.

[3] مائده / 79.

[4] آل عمران / 104.

[5] آل عمران / 103.

[6] آل عمران / 105.

[7] آل عمران / 110.